یکی از موانع جدی در حمایت از کالای ایرانی و تقویت بنیه تولید ملی و داخلی، به دلبستگی بخش قابل توجهی از جامعه به محصولات و تولیدات خارجی باز میگردد، امری که تغییر جدی آن مستلزم عملیاتی شدن مجموعهای از اقدامات موثر، ظریف و پیوسته است.
در گام نخست باید به این سئوال پاسخ داده شود که اساسا کالاها و محصولات خارجی از چه زمانی به بازارهای ایران راه یافتند و راز این دلبستگی به محصولات غربی چیست؟
برای یافتن پاسخ به این سئوال باید با نگرشی تاریخی به بررسی این موضوع پرداخت، به واقع، عقبه و پیشینه تاریخیِ این پدیده به حدود چهار قرن پیش و اوج آن، به زمان قاجارها باز میگردد. زمانی که عوامل غربی اعم از مستشاران، سفیران و برخی جهانگردان، پای به ایران میگذاشتند و برای پادشاهان ایرانی به رَسمِ هدیه،کالاها و محصولاتی از آنسوی آبها به همراه میآوردند.
البته تاریخ مراودات تجاری ایران با کشورهای خارجی به قرون بسیار دورتر باز میگردد، اما آنچه تحت عنوان کالاها و محصولات غربی به معنای امروزی از آن یاد میشود به قرون اخیر و بخصوص عصر قاجار باز میگردد. مقطعی که برای نخستین بار ایرانیان متوجه تفاوتهایی عمیق ( از حیث صنعتی و تولیدی ) میان خود با غربیها شدند و رفته رفته این تفاوت به یک نوع خودباختگی در قِبال کشورهای اروپایی مُبَدَل شد، آنجا که پوشیدن لباسها و پوشاک اروپایی و تقلید از فرهنگ آنها، وَجهِ تمایزی جدی میان مُقَلِدانِ این آداب و رسوم با عامه جامعه ایجاد میکرد و متأسفانه این موضوع به عاملی برایِ وجه برتری عدهای بر عده دیگر تبدیل شده بود.
امری که متأسفانه امروزه بهصورتی مشهود در برخی از طبقات اجتماعی و افراد و گروههای جامعه شاهد آن هستیم و گویی استفاده از واژگان غربی در جایی که همه فارسی و ایرانی هستند و هیچ لزومی برای استفاده چنان واژگانی وجود ندارد، یا الگوبرداری از برخی پوششها و آداب و رسوم به ملاک و معیاری برای وجود تفاوت و برتری تبدیل میشود، پدیدهای که بعضا در قالب اشرافیگری نمود و بروز پیدا میکند.
متأسفانه برخی راه را به اشتباه رفتهاند و الگوبرداری غرب را صرفا به مظاهر آن خلاصه کردهاند و با نادیده اِنگاشتن سنتها و آداب و رسوم اصیل ایرانی، اسلامی، به الگوبرداری از مواردی مبادرت ورزیدهاند که خروجیِ آن هیچ دستاوردی در حصول توسعه پایدار نخواهد داشت و صرفا کشور را به مصرف کنندهای مطلق مبدل میکند.
پدیدهای شوم که در سالیان اخیر به نِمودی از شکاف طبقاتی مبدل شده و قطعا تبعات منفی آن در روح، روان و اقتصاد جامعه انکارناپذیر است و طبیعتا در صورت پیشه کردن چنین مشی و رویکردی، حمایت از کالای ایرانی محقق نخواهد شد.
برخی معتقدند، استفاده از کالای ایرانی( فارغ از دستاوردهای اقتصادی که برای کشور خواهد داشت) از حیث فرهنگی و اجتماعی نیز به عنوان مولفهای مهم در مقابله با فرهنگ اشرافیگری و خنثی کردن آن تأثیرگذار خواهد بود.
آخرین نظرات